وی در پاسخ به پرسشی درباره تغییرات نرخ کودکهمسری در سالهای گذشته، گفت: میزان کودکهمسری نسبت به گذشته کاهش قابل توجهی داشته است، چراکه در گذشته، بسیاری از خانوادهها در روستاها زندگی میکردند و نیازی به ادامه تحصیل احساس نمیشد، اما امروز ازدواج در سنین پایین منجر به بازماندگی از تحصیل میشود؛ مسئلهای که میتواند در آینده برای فرد، فرزندان و خانوادهاش مشکلات جدی ایجاد کند.
کاهش سن تجرد قطعی دختران از ۴۵ به ۳۸ سالگی
این جامعهشناس همچنین در مورد وضعیت «تجرد قطعی» دختران در کشور نیز بیان کرد: تجرد قطعی شاخصی در جمعیتشناسی است. یعنی سنی که بعد از آن دیگر تمایل، شانس و فرصت ازدواج افراد به حداقل می رسد. معمولا این سن برای مردان ۵۰ سال و برای زنان ۴۵ سال است. حدود ۲ درصد از مردان به دلیل عدم تمایل به ازدواج، معلولیت و سایر عوامل در تجرد قطعی قرار دارند، این رقم برای زنان نیز حدود ۲ درصد بوده که در دو دهه اخیر افزایش پیدا کرده است. از سوی دیگر نیز، سن تجرد قطعی در دختران کاهش یافته؛ به گونهای که اکنون سن تجرد قطعی در دختران از ۴۵ به ۴۰ یا حتی ۳۸ سالگی رسیده است.
بالاترین رقم تجرد قطعی دختران در تهران
ازدواج دهه شصتیها با مردان بزرگتر از خودشان
کاظمیپور در ادامه میزان تجرد قطعی دختران را در استان تهران به عنوان بالاترین رقم و در استانهای محروم به عنوان پایینترین رقم عنوان کرد و گفت: اساسا تجرد برای زنان ناشی از محدودیت تعداد مردان در سن ازدواج رخ میدهد که این موضوع بیشتر برای دختران دهه ۶۰ رخ داده است؛ زیرا با افزایش موالید در دهه ۶۰، معمولا دختران متولد در این دهه، باید با مردان بزرگتر از خود ازدواج کمینند. معمولا پسران دهه ۶۰ با زنان جوانتر از خودشان ازدواج میکنند، به همین دلیل تعدادی از زنانی که به سن بالای ۳۵ سال میرسند دایره همسرگزینیشان کوچک میشود، زیرا مردان در این سن اکثراً متاهل هستند. از سوی دیگر زنان با افزایش سن، بیشتر به دنبال تحصیلات عالیه و اشتغال مناسبتر میروند و همین عوامل منجر به تاخیر در ازدواج آنها میشود.
وضعیت نرخ تجرد قطعی در ۱۰ سال آینده
وی در پاسخ به این که نرخ تجرد قطعی در ۱۰ سال آینده با چه تغییراتی همراه خواهد بود؟ اینطور پاسخ داد: میزان افزایش تجرد قطعی از بین میرود، زیرا افرادی که اکنون به تجرد قطعی رسیدهاند وارد سنین ۵۰، ۶۰ سالگی میشوند و متولدین دهه ۷۰ که به ۴۰ سالگی میرسند، دیگر با مضیقه ازدواج روبرو نیستند، زیرا تعداد مردان دهه ۶۰ در آن سال به آن شدت کم نیست.
این جمعیتشناس در ادامه به هوش مصنوعی و توسعه دانش ارتباطی پرداخت و یادآور شد: دختران جامعه ایران از پسران در این حوزه اشراف بیشتری دارند، اما به همان میزان نیز خطرپذیریشان بالاست؛ این موضوع مدیریت جامعه و خانوادهها را میطلبد.
کاظمیپور در ادامه در پاسخ به این سوال که شبکههای مجازی چقدر بر هویتیابی و الگوهای رفتاری دختران در جامعه اثرگذار است، گفت: در صورتی که فضاهای مجازی اجتماعی به درستی مدیریت شوند، میتوانند تاثیر مطلوبی بر هویتیابی و الگوهای رفتاری دختران بگذارند، در غیر اینصورت برای جامعه تبعات منفی به دنبال خواهد داشت. منظور از مدیریت این است که شبکههای مجازی رها نشوند. در ایران، وقتی بحث از فضای مجازی و آسیبهایش به میان میآید، سادهترین راهحل را در فیلتر کردن و بستن درها میبینند در حالی که این، در حقیقت پاک کردن صورت مسئله است. چرا که در دنیای امروز، هر نوجوان و جوانی میتواند با یک فیلترشکن ساده، به همان محتوایی که قرار بود از آن دور بماند، دسترسی پیدا کند؛ محتوایی که گاه میتواند آسیبهای جدی روانی و اجتماعی به همراه داشته باشد. در این میان، آنچه جای خالیاش احساس میشود، مدیریت هوشمندانه و اصولی است. مدیریتی که بهجای حذف، دسترسی را به سمت شبکهها و فضاهای مفید و اثرگذار هدایت کند.
نظرات